مقالات فن آوری اطلاعات

توسعه فن آوری اطلاعات در جوامع بشری

مقالات فن آوری اطلاعات

توسعه فن آوری اطلاعات در جوامع بشری

نقش مدیریت دانش( K.M) در توسعه فن آوری اطلاعات و ارتباطات

مقدمه:

 

     امروزه مرزهای ثابت و مشخص سازمانی به دلایل مختلف از جمله تغییرات گسترده در بازار (شکل و فرم، زمان پاسخ گویی، محل پاسخ گویی، کیفیت، خدمات پس از فروش و ... ) و عوامل موفقیت سازمانهای کنونی ( سرعت، انعطاف پذیری، یکپارچگی، نوآوری و ...)  تغییر یافته و مرزهای منعطف و متحرک جایگزین این مرزهای ثابت شده است. به طور کلی سه نوع کسب و کار3 در سازمانها قابل مشاهده است: کسب و کار ارتباط با مشتری، ابداع محصول و کسب و کار زیر ساختها. نزدیک به یک قرن است که نظریه های اقتصادی فرض می کنند که مدیریت تمامی این کسب و کارها باید به صورت یکجا و در یک سازمان انجام پذیرد چرا که اگر در سازمانهای مجزا باشد، هزینه های ارتباطات ظهور می کنند. باظهور مفهوم سازمانهای مجازی و پیشرفت تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات، مشخص گردید که می توان این کسب و کارها را در سازمانهای مجزا  و حتی با هزینه بسیار کمتر، مدیریت و اجرا کرد.

      در سال 1959 میلادی، به سازمان به صورت مجموعه ای از منابع نگریسته شد که با تصمیمات مدیریتی در بخشهای مختلف آن پخش می شوند[1].  این نظریه بعدها به دو قسمت تقسیم شد. قسمت اول به منابع داخلی و خارجی سازمان توجه داشت و قسمت دیگری از آن به چگونگی استفاده موثر و بهینه از منابع  موجود  اشاره می کرد. اکنون جهان در حال تغییر  به سمت جامعه دانش محور است.  در این جامعه، دانش، منبع اصلی و اولیه برای فرد و به طور کلی برای اقتصاد است. امروزه زمین، نیروی کار و سرمایه ( فاکتورهای سنتی اقتصادی برای تولید) در درجه دوم اهمیت قرار دارند[2]. البته توجه به این نکته ضروری است که دانش به خودی خود، چیزی تولید نمی کند و تنها وقتی در قالب عمل ظاهر می شود، موثر می باشد. زیرا اساسا دانش یک مقوله فردی است و تعریف و استفاده از آن در سازمان نیازمند به کارگیری یک ساختارمشخص  می باشد.امروزه دانش یکی از مولفه های مهم در برتری رقابتی محسوب می شود.  بنابراین مشخص کردن دانش موجود سازمان و دانش مورد نیاز آن و فراهم نمودن جایگاهی برای نگهداری و استفاده مناسب از آن ، مشخص کننده ارزش رقابتی سازمان در جامعه دانش محور امروز است.اینجاست که اهمیت و نقش مدیریت دانش در سازمانهای امروزی مشخص می گردد.

اما به راستی مفهوم سازمان مجازی و مدیریت دانش چیست و در محیط بسیار متغیر و رقابتی امروز، برای کسب برتری رقابتی چه ارتباطی میان این دو مقوله مهم سازمانی وجود دارد؟

 

مدیریت دانش :

     پس از گذشت چندین سال از شروع مباحث مدیریت دانش، افراد زیادی با توجه به زمینه کاری خود، تعاریف گوناگونی از آن ارایه داده اند اما هنوز تعریف واحدی از مدیریت دانش در مجامع علمی بیان نشده است. یکی از چالشهای اساسی در مدیریت دانش، فهم دقیق مفهوم دانش می باشد. به طور کلی دانش، اطلاعاتی است که فرد در ذهن خود شکل داده است[3]. در واقع مدیریت دانش فرایندی است که سازمانها به واسطه داراییهای عقلانی و منطقی و پایگاه های دانش خود، تولید ارزش می کنند[4]. اغلب تولید ارزش از این داراییها شامل مشخص کردن آنچه کارکنان سازمان میدانند و مهارتهای آنان ، دانش شرکا و یا حتی رقبا برای عملکرد بهتر می باشد. مدیریت دانش رساندن دانش درست به افراد مورد نظر در زمان مورد نظر برای تصمیم گیری و عملکرد بهتر می باشد[5]. دانش نه تنها از مهارتها و اطلاعات کارکنان سازمان، بلکه از عوامل محیطی آن( بازار، رقبا، روند صنعت، مشتریان، محصولات، متدها و روشها و...) نیز کسب می شود. در محیط اقتصاد دانش محور، خلاقیت، کیفیت، سرعت و انتقال دانش ، فاکتورهای مهم و حیاتی محسوب می شوند و سرمایه های عقلانی به معیارهای مهم و حیاتی برای ارزش اقتصادی کمپانی تبدیل شده و امروزه در اکثر سازمانها اولویت مدیریت از مدیریت مالی و منابع به مدیریت دانش تغییر یافته است [6].

به صورت کلی دانش به دو صورت دانش ضمنی1 و صریح2 تقسیم می شود. دانش ضمنی، اطلاعات، مهارتها و به طور کلی تمام مواردی است که افراد راجع به موضوعی ، در ذهن خود دارند.دانش صریح دانش دسته بندی شده و مشخص شده است.مانند قوانین و دستورالعملها در سازمان. دانش باید در سازمان ذخیره شده، مابین قسمتهای مختلف ، انتقال یافته و استفاده شود. برای مدیریت دانش، فازهای مختلفی وجود دارد که به آنها فعالیتهای مدیریت دانش1 نیز گفته می شود. برای بیان این فعالیتها نیز مدلهای مختلفی بیان شده است.

 

سازمان مجازی :

      برای درک بهتر سازمان مجازی، شاید شناخت مفهوم مجازی5 لازم به نظر برسد. اصطلاح مجازی از کلمه لاتین ‘virtus’ به معنی مهارت6 آمده است[7]. در لغت به معنای آنچه که واقعیت ندارد، به نظر میرسد و یِا آنچه که توسط احساسمان واقعی تلقی می کنیم.

در سال 1986 میلادی،Mowshowitz اولین بار اصطلاح سازمان مجازی را به کار برد. پس از آن نویسندگان دیگر ، اصطلاحات گوناگونی برای توضیح این فرم جدید از سازمانهای شبکه ای 5 ارایه کردند مانند شرکت مجازی، محل کار مجازی6 و...  در ادبیات موضوع سازمانهای مجازی، مجازیت را توانایی سازمان جهت هماهنگی مزیتهای رقابتی اساسی، از طریق طریق طراحی فرایندهای تجاری و دارای ارزش افزوده و تحت اختیار درآوردن حوزه های داخلی و خارجی که باعث برتری می گردد و در نتیجه بدست آوردن ارزش بالاتر در بازار، تعریف می کنند[1]. به طور کلی سه نوع رویکرد متفاوت برای بیان مفهوم سازمان مجازی وجود دارد[8] :

1- برخی سازمان مجازی را اساسا سازمان الکترونیکی می دانند.

2- رویکرد دوم، سازمان های مجازی را ساختارهای سازمانی می داند که بر مبنای همکاری های دو جانبه و به جهت تسهیم توانایی ها، مهارتها ، دانش و منابع یکدیگر یا به منظور تولید کالا یا خدماتی خاص یا بهره برداری از فرصتی ویژه گرد هم آمده اند. این رویکرد بر مفهوم موقتی بودن سازمان مجازی تاکید دارد که برای کسب یک موقعیت بازار ایجاد شده و سپس منحل می شود.

3-رویکرد سوم ترکیبی از دو رویکرد بالاست که مفهوم سازمان الکترونیک و شبکه موقت را به تنهایی یا به جای یکدیگر به کار می برند[9].

رویکردی که بیش از بقیه مورد اتفاق نظر نویسندگان می باشد، نگریستن به موضوع از دیدگاه دوم است. بااین توصیف می توان سازمان مجازی را به صورت زیر تعریف کرد:

سازمان مجازی عبارتست از شبکه ای موقت از سازمانها، تامین کنندگان، مشتریان و رقبا که به کمک تکنولوژی اطلاعات با هم مرتبط بوده، مهارتها و هزینه ها را تسهیم نموده و به بازار یکدیگر دسترسی پیدا می کنند. این گونه سازمانی به کمک تکنولوژی اطلاعات می تواند بر محدودیتهای زمان، مکان و مرزهای ثابت سازمانی غلبه کند. هر سازمان در یک زمان می تواند عضو چند سازمان مجازی باشد و علاوه بر اشتغال در این همکاری، به کارهای روزمره خود نیز مشغول باشد.شرکای سازمان مجازی اعم از تامین کنندگان، مشتریان و حتی رقبا منابع ، ریسکها، هزینه ها و دسترسی به بازارهای یکدیگر را با هم تسهیم می کنند.این رابطه یکپارچگی زنجیره ارزش عمودی و افقی را یادآوری می کند. به طور کلی مهمترین تاکید سازمان مجازی، کامل کردن و تسهیم منابع برای بهبود رقابت به طور کلی می باشد. به عنوان مثال اگر یک سازمان منابع و یا دانش لازم برای ساخت و توزیع محصول جدید را ندارد، می تواند با عضو شدن در سازمان مجازی  پروژه خود را کامل کند. به طور کلی یک مشخصه سازمان مجازی، این است که امکان رقابت با شرکتهای بزرگتر را به سازمانهای کوچک می دهد. بنابراین این مفهوم، برای شرکتهای کوچک و متوسط بسیار جذاب است زیرا این امکان را به آنها می دهد که در عین حفظ استقلال، رقابت پذیری خود را نیز بهبود دهند. یک برتری رقابتی سازمانهای مجازی، این است که آنها به سرعت و بدون نیاز به قراردادهای رسمی و طولانی مدت به هم می پیوندند[8]. ارتباط بین شرکای سازمان مجازی باید منعطف بوده و بر پایه اعتماد متقابل باشد تا توانایی پاسخ گویی به تغییرات بازار را به سرعت داشته باشد. برای این منظور، سازمان مجازی تنها منابع مورد نیاز برای انجام پروژه مورد نظر را ادغام و یکپارچه می کند.مفهوم سازمان مجازی ، شامل همکاری تیم های مجازی میشود که بر خلاف مفهوم سنتی تیم، ورای زمان، فضا و مرزهای سازمانی، توسط تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات، کار می کنند.تیم مجازی هدف مهندسی همزمان1 محصولات، خدمات و پروسه های کسب و کاررا  تعقیب می کند. سازمان مجازی از دیگر اشکال سازمان شبکه ای و مدلهای همکاری تجاری متفاوت است.مهمترین تفاوت ، در داوطلبانه بودن شراکت در عین حفظ استقلال است .

 

اهمیت مدیریت دانش در سازمانهای مجازی:

      پایگاه های دانش2 سازمان مجازی  بسیار بیشتر از سایر سازمانها گسترده و پخش شده است چه درون سازمان و چه بیرون آن در میان تامین کنندگان، پخش کننده ها ، مشتریان و حتی رقبا. اگرچه این موضوع، مدیریت دانش در این سازمانها را مهمتر و مشکل تر می کند، اما این گستردگی منافع زیادی نیز به دنبال دارد  از جمله  اینکه  موقعیتهای بیشتری  برای رقابت  پدیدار شده و قیمتها  کاسته می شود  که باعث جذب

رضایت مشتریان و وفاداری هرچه بیشتر آنان به سازمان خواهد شد.به طور کلی سازمانهای مجازی بسیار مشتری مدار بوده و نظرات و دانش مشتری را برای بهبود تولید کالا و خدمات به کار می گیرند. در این نوع شراکت تجاری، سازمان به جای اینکه خود، دانش مورد نیاز را خلق کند، از دانش دیگر شرکا استفاده می کند و به این ترتیب هزینه ها را کاهش می دهد. پخش کردن دانش و استفاده از آن در سازمانهای جدا از هم بسیار مشکل است. همچنین امکان از دست رفتن یکپارچگی دانش وجود دارد. اعتماد متقابل در فرهنگ سازمان مجازی، نکته کلیدی در پخش دانش و انتقال آن بین سازمانهای مستقل تشکیل دهنده آن است. شرکتها در سازمان مجازی به توانمندیهای یکدیگر دسترسی دارند و این بدان معنی است که سازمانها در تلاش هستند تا روی آنچه که بهتر می توانند انجام دهند، کار کنند.

 

مدل تغییر به سمت سازمان مجازی:

      توانایی سازمان برای تغییر به سمت موجودیت مجازی، با ادغام مفاهیم سازمان مجازی و مدیریت دانش، امکان پذیر است.برای رسیدن به برتری استراتژیک و نگهداری آن، مدیریت این فاکتورهای تغییر ، بسیار مهم است.توانایی سازمان برای شرکت در سازمان مجازی، به عوامل داخلی و خارجی زیادی نظیر تکنولوژی سازمان، ساختار و استراتژی آن، پروسه های مدیریتی سازمان، مهارتهای کارکنان آن و فرهنگ سازمانی بستگی دارد. به طور کلی برای تغییر به سمت سازمان مجازی باید تکنولژی اطلاعات و ارتباطات سازمان در حد قابل قبولی بوده و فعالیتهای مدیریت دانش در سازمان به منظور ایجاد اتحاد استراتژیک، اجرا گردد. برای این منظور باید سازمان در محیط تجارت الکترونیک فعالیت کرده و استراتژی مناسب برای این تغییر را داشته باشد. اما اصلی ترین عامل، توجه به فرهنگ سازمانی است که باید به سمت ایجاد فرهنگ مجازی پیش رود. به طور کلی درک کلی از  سازمان را می توان فرهنگ سازمانی نامید که این در یافت از سازمان مجازی، فرهنگ مجازی نامیده می شود [8].

 

نتیجه:

    در اقتصاد دانش محور امروز، به  دانش به عنوان مهمترین دارایی سازمان که موجب برتری رقابتی می گردد، توجه میشود.سازمان مجازی قابلیت استفاده موثر از دانش را با یکپارچه کردن منابع و پایگاه دانش اعضا داراست. با توجه به گستردگی پایگاههای دانش در سازمان مجازی، توجه به فرایندها و ابزارهای مدیریت دانش، بسیار ضروری به نظر می رسد. با توجه به مدل تغییر ارایه شده، توجه به فرهنگ مجازی و استراتژی های سازمان امری ضروری برای شرکت در سازمان مجازی است.

    

فهرست منابع:

[1] Malhotra Y. (2000).Knowledge management and Virtual Organization, Idea group Publishing, USA.

[2] Drucker P. (1992).The new society of organizations. Harvard business Review.70(5),95-104.

[3] Alavi M,Leidner D.(2005). Knowledge management and knowledge management systems. MIS Quarterly,25(1),107-136.

[4] Santosus N, Surmac P. (2001).The ABCs of Knowledge Management. Available at: http://www.cio.com/research/knowledge/edit/kmabc.html.

[5] Riebere V.(2001).Assesing Knowledge management initiative Successes as a Function of Organizational Culture. The school of engineering and applied science of the George Washington university.

[6] Amrit A.(2002). The knowledge Management Toolkit. PrenticeHall USA.

[7] The university of Chicago .(2004). Available  at :

http://www.humanities.uchicago.edu/faculty/mitchell/glossary2004/virtuality.htm

[8] Burn J, Ash C, (2000).Knowledge Management Strategies for Virtual Organisations,13(1).

[9] Kalher  K.(2002).The virtual corporation organizational concepts and implications.department of organization and lanning school of business , university of Vienna

 

فن آوری اطلاعات و عوامل توسعه و هرچه مطلوب تر شدن در جوامع بشری

مقدمه :

نو آوری اطلاعات به مجموعه ابزار و روش هایی اطلاق میشود که به نحوی، اطلاعات را در اشکال مختلف، جمع آوری، ذخیره،  بازیابی، پردازش و توزیع می کنند.اطلاعات منشاء دانائی و بصیرت در انسان است و هدف از به کار گیری فن آوری اطلاعات، افزایش آگاهی در انسان و نظم در اجراست. به تعبیر دیگر، فن آوری اطلاعات،  فن بهره برداری از اندیشه انسانی است. بهره برداری بهینه از اندیشه،  سپردن امور شناخته شده، تکراری و غیرخلاق به ماشین (از طریق خودکار سازی عملیات ) و آزاد سازی اندیشه و مهارت های انسانی جهت مکاشفه در ناشناخته هاست.

در سه دهه اخیر، مفهوم داده ورزی ( انفورماتیک ) از بستر ماشین های پردازشگر اطلاعات به سمت نظریه سیستم و سپس نظریه اطلاعات گرایش یافته و امروز با توجه به نظریه خودکار سازی و نظریه ارتباطات، انفورماتیک در پیوند با همه اینها، بعنوان یک فن آوری همه منظوره تحت عنوان فن آوری اطلاعات در مرکز توجه جهان قرار گرفته است.

در پنجاه سال گذشته بروز تحولات گسترده در زمینه کامپیوتر و ارتباطات ، تغییرات عمده ای را در عرصه های متفاوت حیات بشری به دنبال داشته است . انسان همواره از فن آوری استفاده نموده و کارنامه حیات بشریت مملو از ابداع فن آوری های متعددی است که جملگی در جهت تسهیل زندگی انسان مطرح شده اند. در سالیان اخیر ، فن آوری های  اطلاعات و ارتباطات که از آنان  به عنوان فن آوری های جدید و یا عالی ، یاد می شود ، بیشترین تاثیر را در حیات بشریت داشته اند . دنیای ارتباطات و تولید اطلاعات به سرعت در حال تغییر بوده و ما امروزه شاهد همگرائی آنان بیش از گذشته  با یکدیگر بوده ، بگونه ای که داده و اطلاعات به سرعت و در زمانی غیرقابل تصور به اقصی نقاط جهان منتقل و در دسترس استفاده کنندگان قرار می گیرد .

فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، بدون شک تحولات گسترده ای را در تمامی عرصه های اجتماعی و اقتصادی  بشریت به دنبال داشته و تاثیر آن  بر جوامع بشری بگونه ای است که جهان امروز به سرعت در حال تبدیل به یک جامعه اطلاعاتی است . جامعه ای که در آن دانائی و میزان دسترسی و استفاده مفید از دانش ، دارای نقشی محوری و تعیین کننده است .

   فناوری اطلاعات موضوعی است فرابخشی، بدین معنا که بسیاری از نهادها، سازمان‌ها، و وزارتخانه‌ها در رشد و تعالی و کاربرد IT نقش دارند و ایفای نقش هرکدام منوط به این است که یک نهاد فرابخشی، وظایف را به آنها تکلیف نماید تا در درون یک برنامه مشخص، هدف اصلی -که همان رشد فناوری اطلاعات از حیث توسعه زیرساخت و رشد کاربرد است- تامین گردد. در اینجا وزارت پست وتلگراف و تلفن به عنوان ایجاد کننده بستر ارتباطات، نقشی کلیدی‌تر از دیگران خواهد داشت.

در مجموع با توجه به تحولات رخ داده در حوزه IT، می‌توان گفت این تحولات حاکی از این است که تشتت‌ها نه تنها کاهش نیافته، بلکه در حال افزایش است و فاصله‌های ایجاد شده در نهایت به دودستگی بیشتر در ایجاد بستر و زیرساخت(ایجاد کننده ارتباطات) و کاربرد فناوری اطلاعات خواهد انجامید، و این دقیقا یعنی کندی رشد فناوری اطلاعات در کشورمان!

 

((عوامل توسعه فن آوری اطلاعات ))

 

1- قانونی ساختن ارتباطات اینترنتی:

 

قواعد موجود برای بهره­بری و بهره­وری از محیط اینترنت در مقایسه با حقایق دنیای سایبر فاصله­ای عمیق دارد. برای مثال می­توان قانون تجارت الکترونیک را مثال آورد که پیش از طی دو مطلب به تفصیل به نقد آن پرداخته­ایم. هم­ اکنون کشورهای توسعه یافته با توجه به زیرساختها و حقایق دنیای شبکه­ای اینترنت قواعد قابل اجرا را بخوبی شناسایی کرده­اند. برای مثال می­توان راه حل آنها برای جلوگیری از مجازات­های کپی رایت را مثال زد.

حق کپی رایت به عنوان یکی از پرمناقشه­ترین مسائل در دنیای اینترنت بوده و هست. عده­ای به صورت غیر قانونی و با توسل به راههای ناصحیح همواره به فکر بدست آوردن ناثواب محصولات مختلف مولتی مدیا و انواع متفاوت آن بوده­اند. اروپایی­ها که از مدتها پیش با این مشکل مواجه بوده و انواع متفاوت قانونگذاری را تجربه کرده­اند امروزه متوجه شده­اند که بسیاری موارد با زیرساختهای قانونی به راحتی قابل حل و فصل می­باشند. در 6 ماهه اول سال جاری میلادی حدود 180 میلیون دانلود قانونی از این محصولات صورت گرفته که نسبت به مدت مشابه سال قبل 3 برابر افزایش نشان می­دهد.

این مسئله باعث کاهش استفاده­های غیر قانونی نیز شده است ولی علت این مورد چه بوده است؟

تجربه جدید نشان داد که افزوده شدن به پهنای باند و در نتیجه سرعت بیشتر یافتن اینترنت تأثیر بسزایی در دسترسی قانونی گذاشته و از این رو لزومی نخواهد داشت که استفاده­کنندگان از شیوه­های غیر قانونی برای دسترسی به علایق خود استفاده کنند. این مسئله نشان می­دهد که همیشه لازم نیست با چارچوبهای خشک قانونگذاری به سراغ مشکلات رفت و به قول معروف بهتر است گرهی که با دست باز می­شود به دندان سپرده نشود. البته نباید از لزوم قانونگذاری صحیح نیز غافل ماند.

متأسفانه منطقه خاورمیانه یکی از عقب­مانده­ترین مناطق از لحاظ ایجاد قواعد حاکم بر محیط اینترنت بوده است. دولتها نیز نتوانسته آنچنانکه شایسته است بر قضیه مستولی شوند. از این رو طبق آمارها مشخص می­شود که درصد رشد حملات ویروسی در این منطقه بیشتر از همه مناطق جهان بوده است.

 

2- تعریف درست از اینترنت

بعضی وقتها مشکلات از بس که پیش پا افتاده هستند بزرگ جلوه می­کنند. به نظر می­رسد یکی از مشکلاتی که هنوز حل نشده باقی مانده است تعریف سیاست اینترنتی کشور است. شاید بیان این مسئله بسیار عجیب به نظر برسد ولی متأسفانه ما هنوز نتوانسته­ایم که سیاست جامع خود را به عنوان هدف خود از استفاده از شبکه بیان کنیم. چند سال پیش کشور با یک سؤال مهم روبرو بود و آن اینکه آیا راه را برای ورود اینترنت به کشور باز بگذاریم یا جلوی آن را نیز همانند ماهواره بگیریم. هر چند گزینه اول غلبه یافت ولی هنوز سؤال اصلی­تر پاسخ داده نشده است.

سؤال این است: اینترنت به چه درد ما می­خورد؟ متأسفانه ما عادت کرده­ایم که کاری را ابتدا انجام داده و پس از آن برایش تئوری پردازی کنیم ولی واقعیت آنست که هم اکنون اینترنت هنوز هم در کشور ما نوپاست. پس می­توان برای این مسئله و حل آن دست به کار شد.

مبدعین کامپیوتر وقتی می­خواستند دست به ایجاد آن بزنند بطور شانسی و با حدس و گمان این وسیله سراسر منفعت را بوجود نیاوردند. آنها برای خود موضوعاتی داشتند و قصد کرده بودند تا آنها را حل نمایند. سؤال اصلی آنها این بود: آیا می­توان وسیله­ای ایجاد نمود که اطلاعات مختلف را نگهداری کرده یا حتی آن را برای استفاده عموم طبقه­بندی نمود. این مسئله در کشور هنوز جا نیفتاده که ما برای خودمان چه تعبیری از محیط وب داریم. بیان ساده­تر اینکه ما از جان اینترنت چه می­خواهیم.

 

3- زیرساختهای غیر مستحکم:

اگر چه تلاشهای صادقانه و از سر دلسوزی برای شبکه در کشور کم نبوده است لیکن اگر همچنان به تعریف و تمجید از گذشته بسنده نموده و به فکر تقویت مسیرمان نباشیم با مشکل مواجه خواهیم شد. واقعیت آنست که هر چند اقدامات صورت گرفته قدمهای مثبتی بوده است لیکن آنچه باید طی شود در مقایسه با آنچه طی شده بسیار اندک است. پیش از این خطوط تلفن به عنوان مبنای توسعه ارتباطاتی یک کشور بشمار می­رفت. هم اکنون نیز تلفن یکی از مسائل ضروری در راه ارتباط و حتی اینترنت تلقی می­شود. وجود دستگاه رایانه و همچنین شرکتهای ISP و خطوط اینترنت با پهنای باند بالا و امکان دسترسی با حداقل قیمت به آنها از مؤلفه­های اولیه موفقیت در راه دست یافتن به مقدمات اینترنت است.

هم اکنون حدود هزار ISP در کشور فعال هستند و در حدود 5/6 تا 7 میلیون کاربرد اینترنت در کشور وجود دارند. اگر تعداد کاربران ایران را نه در جهان بلکه در منطقه مورد بررسی قرار دهیم به ظاهر ایران دومین کشور منطقه است ولی اگر همین میزان را به درصد کل مردم کشورها محاسبه کنیم نتیجه رضایت­بخش نخواهد بود. از لحاظ سرعت نیز دسترسی به اینترنت رضایت­بخش نیست. نهایت سرعت اینترنت برای دسترسی مردم در پایتخت بوده که معادل 64 KB می­باشد. حال آنکه اکثراً این میزان بین 44 و 45 و حتی 31 KB متغیر بوده و نشان­دهنده ضعف مفرط در این مسیر می­باشد. هر چند حرکت به سوی اینترنت در کشور سریع بوده لیکن این سرعت با آنچه می­توانست به دست آید همخوانی ندارد. هزینه­های بالای دسترسی به شبکه نیز خود از همین مشکلات به حساب می­آید. متأسفانه قیمت ثابتی برای دسترسی به اینترنت وجود ندارد و کارتهای اتصال به شبکه به هر قیمتی که یک ISP اراده کند فروخته می­شود. اگر چه این میزان با آنچه 8 سال پیش وجود داشته تفاوت نازلی دارد لیکن هیچ نظارت اصولی بر کار آنها وجود نداشته است.

به نظر می­رسد ضرورت داشته باشد تا قیمت دسترسی به کارتهای اینترنتی حتی به نصف یا بیشتر از آن کاهش یابد. علاوه بر آن قیمت مکالمات تلفنی نیز در کشور بسیار بالاست. متأسفانه در زمان جنگ تحمیلی این قیمتها افزایش یافت لیکن هم اکنون همچنان استفاده از تلفن­های ثابت رقمهای درشتی را به خود اختصاص داده است.

 

4- متولیان متعدد:

هر چند طرحهای متعددی درباره کوچک ساختن ساختار دولت وجود داشته است لیکن آنچه از این برنامه­ها نتیجه شده، بستن راه برای کارهای اصولی بوده است. برای مثال می­توان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را مثال زد که پس از سالها دست به دست شدن در کش و قوس نهاد ریاست جمهوری و وزارت ارشاد بالاخره استقلال یافت ولی متأسفانه برعکس دیگر کشورها که از آن به عنوان یک وزارتخانه قطعی نام برده می­شود در کشور ما بخاطر همان طرحهای کوچک­سازی دولت از چنین اقدامی جلوگیری شد. در مورد بحث حاضر نیز چنین مشکلاتی وجود داشته است. هر چند بالاخره راه حل ممکن به تغییر عنوان وزارت پست و تلگراف و تلفن تعبیر شد لیکن مشکل بسیار حادتر از این حرف­هاست.

به هر حال در دولت گذشته از سوی رئیس جمهور نماینده ویژه­ای بدین سمت منصوب شد و از همین جا بود که طرح تکفا به عنوان مبنای برنامه­ریزی در خصوص فناوری اطلاعات بدل گردید. البته در اینجا بایستی اضافه کرد که مسئولین این طرح تنها متولیان این بخش نبوده­اند. علاوه بر آنها شورای عالی اطلاع­رسانی و شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز خود را در این مسیر متولی دانسته­اند. برای مسیر در قضیه فیلترینگ مسئولین طرح در وزارت ارتباطات خود را به هیچ وجه بانی و مسئول و پاسخگو نمی­دانستند و مدعی بودند شورای سه نفره­ای که از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب شده به این امر مبادرت می­ورزد. جالب اینکه نهاد مسئولی که مستقیماً از طرف رئیس جمهور متولی قضیه شده در آن شورای سه نفره عضویت داده نمی­شود و حتی نمی­تواند درباره برنامه­های آن توضیح یا تنقیح نماید.

نتیجه این تولیت­های متعدد نیز مشخص است. طبق آمارهای رسمی تاکنون 170 هزار شغل در رابطه با ICT ایجاد شده است لیکن همین آمارها معترف هستند که ظرفیت ایجاد شغل در این قسمت در حدود 700 هزار شغل بوده است.

نتیجه مستقیم دیگر این مشکل عدم نظارت بر بازار بوده است. تفاوت قیمت کارت اینترنت از یک ISP به مورد دیگر مسئله بغرنجی است. مشکل دیگر که باز از عدم نظارت ناشی می­شود عدم احصای سایت­های موجود است. مدتی قبل برای تهیه آمار به شرکت مخابرات یکی از مراکز استانها تماسی حاصل شد ولی پس از چند بار دست به دست شدن گوشی تلفن تنها نتیجه این بود که هیچ اطلاع از سایتهای موجود در دست نیست. آمارهای رسمی نیز همین را می­گویند و بطور کامل آماری از سایتهای ایرانی وجود ندارد.

هم اکنون تعداد کاربران ایرانی اینترنت به 5/6 تا 7 میلیون نفر می­رسند. برنامه چهارم توسعه پیش­بینی کرده است که این تعداد در پایان این برنامه به 21 میلیون نفر برسد. هم اکنون بنا به آمارهای رسمی 60 درصد بازار ICT در اختیار دولت قرار دارد و لازم است هر چه سریعتر بخش خصوصی وارد عمل شود زیرا این بخش به راحتی می­تواند بحث بروزرسانی را در این مسیر عملی کند. اگر بخش دولتی بخواهد به همراه بوروکراسی معمول خود آن را بروزرسانی کند مطمئناً با مشکلات عمده­ای مواجه خواهیم شد.

مسئله بعد توجه ویژه شخص این دولت به مسئله است. خوشبختانه آقای خاتمی با دقتی که به مسئله داشتند اهمیت موضوع را درک کرده و خود رأساً به قضیه می­پرداختند. حضور شخص ایشان در اجلاس جهانی جامعه اطلاعاتی نیز مسئله­ای بود که همان زمان از سوی اهل فن به فال نیک گرفته شد. هم اکنون نیز امید فراوانی وجود دارد که دولت جدید و در رأس آن شخص رئیس جمهور به مسئله اهمیت ویژه قائل شود.

 

((راهکارهایی برای مطلوب تر شدن سطح فن آوری اطلاعات  در جوامع))

 

 دانش و توسعه :


همانگونه که در بخش قبل اشاره گردید ،  بین استفاده و تولید دانش با توسعه ارتباطی مستقیم  وجود دارد . قطعا" در  جوامع توسعه یافته  برآیند استفاده از دانش مثبت بوده  و در ادامه با توجه به زیرساخت ها و سیاست های تدوین شده ، امکان تولید دانش  فراهم می گردد .

 "درآمد سرانه " ، یکی از شاخص های مهم به منظور سنجش میزان موفقیت برنامه های  توسعه است که همواره در آمار اعلام شده توسط سازمان ها و نهاد های دولتی به آن استناد تا میزان موفقیت برنامه های توسعه ، نشان داده شود. به منظور آشنائی با تاثیر دانش بر توسعه و در نهایت افزایش درآمد سرانه شهروندان یک جامعه ، دو کشور غنا و کره جنوبی را بررسی می نمائیم . بر اساس مستندات بانک جهانی ، چهل سال قبل ، میزان درآمد سرانه دو کشور کره جنوبی و غنا معادل یکدیگر بوده است . در حالی که امروزه درآمد سرانه کره ای ها ، شش مرتبه بیشتر شده است . به عبارت دیگر شهروندان کره جنوبی شش برابر نسبت به شهروندان غنائی ثروتمندتر شده و یا مردم غنا نسبت به مردم کره جنوبی شش برابر فقیرتر شده اند . بر اساس بررسی انجام شده ، بیش از پنجاه درصد نابرابری فوق ، به استفاده موفقیت آمیز کره ای ها در رابطه با فراگیری و استفاده از دانش برمی گردد. استفاده موثر و موفقیت آمیز از دانش ، عامل اصلی شکوفائی و موفقیت اقتصادی در برخی کشورهای آسیائی بوده که از آن به عنوان "معجزه اقتصادی " ، نام برده می شود. استفاده از سایر امکانات نظیر جاده ها ، ساختمان ها ، ماشین آلات کمتر از سی درصد سهم داشته است .از دیگر نمونه های موجود در این رابطه و نقش دانش و توسعه می توان به "انقلاب سبز " در آسیا اشاره نمود. در این رابطه با استفاده از روش های پیشرفته اقدام به ارتقاء سطح دانش و آگاهی افراد گردید و استفاده کنندگان با به کارگیری اندوخته های خود توانستند حرکتی عظیم و تحولی گسترده را در جامعه خود باعث گردند .در گذشته دانش ( برای توسعه ) از طریق کارشناسان و ارتباط مستقیم با فراگیران به آنان منتقل می گردید . بدیهی است در چنین مواردی میزان سرمایه گذاری محدود به قیمت و تعداد کارشناسان مورد نظری بود که می بایست رسالت انتقال دانش به مخاطبان خود را انجام دهند. هندوستان ، یکی از کشورهای موفق در این زمینه بوده که از رسانه های ارتباط جمعی نظیر رادیو و تلویزیون برای نشر دانش استفاده نموده است . رادیو ، تلویزیون و تلفن های ثابت از جمله عناصر موجود در زیرساخت فن آوری اطلاعات و ارتباطات،می باشند( کانال های نشر اطلاعات ) . انقلاب سبز ، اولین تجربه موفقیت آمیز در زمینه استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات در آسیا  می باشد .

 افزایش و ارتقاء سطح دانش و آگاهی شهروندان یک جامعه دارای دستاوردهای بسیار مثبتی می باشد و شاید  برخی از دستاوردهای به دست آمده در مرحله اول محسوس و یا ملموس نباشند( مثلا" ارتقاء سطح دانش شهروندان یک جامعه در رابطه با یک بیماری خاص که به دنبال آن کاهش ویا  ریشه کنی بیماری را به دنبال خواهد داشت  ، ارتقاء سطح دانش شهروندان یک جامعه در رابطه با حوادث رانندگی که کاهش تصادفات و حوادث رانندگی را به دنبال خواهد داشت ) . ارتقاء سطح دانش تاثیر مستقیم و مثبتی بر کیفیتت زندگی شهروندان یک جامعه را به دنبال داشته و شرایط مناسبی را برای توسعه همه جانبه  فراهم می نماید.
مهمترین رسالت فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، ارائه امکانات و زیر ساخت لازم برای تولید و توزیع دانش می باشد . بدیهی است از زاویه فوق و با توجه به ارتباط مستقیم استفاده و تولید دانش در یک جامعه با توسعه ، می توان به اهمیت و جایگاه واقعی فن آوری اطلاعات و ارتباطات در ارتباط با توسعه همه جانبه بیشتر واقف گردید.

توجه به پیشینه ارائه شده، فرایند برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات و سیستم‌های اطلاعاتی خیلی پیچیده تر از آن است که بتوان آن را با تغییرات تکنولوژیک اداره کرد. تئووآنگ (2000) بیان می‌کنند که فرایند IT/ISSP بسیار وابسته به محتوی است و باید از دیدگاه سازمانی به آن نگاه شود. بنابراین اثربخشی و کیفیت برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی وابسته به ماهیت عملیات سیستم‌های اطلاعاتی، خصوصیات و مشخصه های سازمانی و خود فرایند برنامه ریزی است. اگرچه مطالعات گذشته یکسری فاکتورها و ابعاد را شناسایی کرده اند، ولی بین آنها ارتباط اندکی را پیدا کرده اند. بنابراین در این مقاله سعی شده است تا بیشتر با دید سازمانی و مدیریتی و با عنایت به مطالعات گذشته ، عوامل موثر بر کیفیت فرایند IT/ISSP شناسایی شود و به کمک آن مدلی برای سنجش میزان موفقیت این فرایند مهم، ارائه شود.


رویکرد های برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات

 

سه نقش اساسی فناوری اطلاعات عبارتند از نقشهای اجرایی، عملیاتی و رقابتی. نقش اجرایی شامل اتوماسیون فعالیتهای حسابرسی و کنترل است که مستلزم استقرار یک بستر کارا از فناوری اطلاعات است. نقش عملیاتی، یک حالت توسعه یافته‌ای از نقش اجرایی است، با این وجه تمایز که شامل ایجاد و استقرار یک بستری از فناوری اطلاعات است که باعث ایجاد توانایی در اتوماسیون کل فرایندهای تجاری سازمان می‌شود. نقش رقابتی هم، شامل استقرار یکسری برنامه های کاربردی جدید از فناوری اطلاعات است که بتوان به آن به عنوان یک مزیت رقابتی در محیط بازار نگریست. امروزه بیشتر به نقش و اساس رقابتی فناوری اطلاعات توجه می‌شود. بنابراین برای استفاده از فناوری اطلاعات بعنوان یک مزیت رقابتی ما نیاز به برنامه ریزی استراتژیک داریم تا بتوان از آن در تحقق اهداف استراتژیک سازمان استفاده کرد.

از نظر (لدرر و ستی، 1996) برنامه ریزی استراتژیک سیستم‌های اطلاعاتی عبارت است از فرایند شناسایی یک پرتفولیویی از برنامه های کاربردی مبتنی بر کامپیوتر که به سازمان در تحقق اهداف تجاری اش کمک می‌کند. برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی یک فرایند مدیریتی است برای ایجاد انسجام سیستم‌های اطلاعاتی با فرایند برنامه ریزی سازمان، مرتبط کردن برنامه های کاربردی سیستم‌های اطلاعاتی با اهداف تجاری سازمان و تعیین الزامات اطلاعاتی برای دستیابی به اهداف بلند مدت و کوتاه مدت سازمانی. به عبارت دیگر برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات و سیستم‌های اطلاعاتی عبارت است از فرایند جستجوی یکسری برنامه های کاربردی از سیستم‌های اطلاعاتی استراتژیک که سازمان را قادر به کسب مزیت رقابتی کند. نتیجه برنامه ریزی استراتژیک سیستم‌های اطلاعاتی عبارت است از یکسری برنامه های اجرایی که وجود این برنامه ها برای ایجاد هم راستایی بین نیازهای اطلاعاتی سازمان با جهت گیریهای استراتژیک آن لازم و ضروری است.

بر اساس مطالعه انجام شده توسط تئووآنگ (2000) یکسری دلایل برای نشان دادن لزوم برنامه ریزی استراتژیک سیستم‌های اطلاعاتی لیست شده است که از آن جمله عبارتند از: پشتیبانی بهتر از اهداف تجاری سازمان، بهبود انسجام بین سیستمها، بهره مندی از فناوری اطلاعات بعنوان یک مزیت رقابتی، اولویت بندی پروژه های سیستم‌های اطلاعاتی، افزایش پشتیبانی مدیریت ارشد سازمان از عملیات سیستم‌های اطلاعاتی، تسهیل تصمیم گیری راجع به سرمایه گذاری در زمینه سیستم‌های اطلاعاتی، بهبود تخصیص منابع، پیش بینی منابع مورد نیاز ، تسهیل ارتباطات با مدیریت ارشد و ... .

برای برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات و سیستم‌های اطلاعاتی چارچوبهای مختلفی ارائه شده است، مثل مدل BSP ارائه شده توسط شرکتIBM، دگر سازی استراتژی‌ها، عوامل کلیدی موفقیت، مدیریت پورتفولیو، مهندسی اطلاعات، توصیف اطلاعات تجاری، روش تحلیل End/Means و ... به دلیل پیچیدگی فرایند برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات و به دلیل وجود موقعیتهای خاص برای هر سازمان، نمی‌توان یک بهترین روش را برای این فرایند مهم پیشنهاد کرد.

محققان مختلف به روشهای متفاوتی این چارچوبها را تقسیم بندی کرده اند. ویتال و همکاران (1986) متدولوژی‌های برنامه‌ریزی سیستم‌های اطلاعاتی را به دو حوزه تقسیم می‌کنند: هم راستایی و اثرگذاری. متدولوژی‌های اثرگذاری توجیه کننده استفاده‌های جدید از فناوری اطلاعات است در حالی‌که متدولوژی‌های هم راستایی هدفشان ایجاد هم راستایی بین اهداف تجاری با اهداف سیستم‌های اطلاعاتی است. متدولوژی‌های اثرگذاری شامل تحلیل زنجیره ارزش و عوامل کلیدی موفقیت است. متدولوژی‌های هم راستایی هم شامل روش BSP ، روش SSP و روش مهندسی اطلاعات است.

 

هم راستایی استراتژی‌های تجاری و سیستم‌های اطلاعاتی

 

یکی از جنبه های کلیدی برنامه ریزی استراتژیک سیستم‌های اطلاعاتی عبارت است از هم راستایی میان برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی و برنامه ریزی تجاری سازمان. هم راستایی بین برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی و برنامه ریزی تجاری سازمان برای حصول اطمینان از اینکه عملیات سیستم‌های اطلاعاتی از اهداف و فعالیتهای سازمانی در تمام سطوح پشتیبانی می‌کند و استفاده بهتر از فناوری اطلاعات به منظور دستیابی به مزیت استراتژیک، لازم و ضروری است چنین هم راستایی سازمان را در شناسایی برنامه های کاربردی که باید توسعه داده شوند و اطمینان از اینکه منابع کافی به این برنامه های کاربردی اختصاص داده شده است، کمک می‌کند. نبود هم راستایی در برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی و برنامه ریزی تجاری یک عامل شکست سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات است. تصمیمات سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات غالبا بر اساس برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی و اهداف تجاری سازمان اتخاذ می‌شود. بنابراین این هم راستایی منجر به اثر بخشی سیستم‌های اطلاعاتی می‌شود.

هم راستایی استراتژیک عبارت است از ارتباط برنامه های تجاری و سیستم‌های اطلاعاتی سازمان. از طریق ایجاد این هم راستایی، منابع اطلاعاتی سازمان، اهداف تجاری سازمان را پشتیبانی می کنند و از فرصتهای پیش آمده برای استفاده استراتژیک از سیستم‌های اطلاعاتی بهره مند می‌شوند.

کینگ (1978) چنین هم راستایی را در رابطه یک طرفه، که برنامه های تجاری سازمان برنامه های سیستم‌های اطلاعاتی را متاثر می‌کند، نشان داد، ولی برنامه های کاربردی، استراتژی‌های تجاری سازمان را تحت تاثیر قرار می‌دهند. بنابراین برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی فقط برگرفته از برنامه های تجاری نیست بلکه بر آن تاثیر نیز می‌گذارد بنابراین برنامه ریزی تجاری و سیستم‌های اطلاعاتی بطور دو طرفه، بر هم تاثیر می‌گذارند. هم چنین برخی از مطالعات وجود رابطه منسجم بین این دو نوع برنامه ریزی را بطور همزمان در یک فرایند برنامه ریزی نشان می‌دهد.

کرنز و لدرر (2000) هم، در مطالعه خود دو دسته هم راستایی استراتژیک را شناسایی کردند. در نوع اول برنامه های سیستم‌های اطلاعاتی بطور مستقیم به بیانیه رسالت و اهداف و استراتژیهای تجاری مرتبط می‌شود. نوع دوم هم راستایی استراتژیک شامل هم راستایی برنامه ریزی تجاری با برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی است و این زمانی است که برنامه های تجاری سازمان بطور مستقیم مرتبط با برنامه ریزیهای سیستم‌های اطلاعاتی و برنامه های کاربردی ناشی از آن است.

باوجود اهمیت انسجام این دو نوع هم راستایی استراتژیک ، در غالب سازمانها این دو نوع هم راستایی با هم وجود ندارد. مشارکت نداشتن مدیریت در فرایند برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی و وجود موانع داخلی در استفاده استراتژیک از سیستم‌های اطلاعاتی از جمله عوامل هم راستایی نبودن اهداف تجاری با اهداف سیستم‌های اطلاعاتی در سازمان است. بر اساس مطالعه ای که بر روی بیش از 300 سازمان صورت گرفته ، ارتباطات ضعیف بین مدیران سیستم‌های اطلاعاتی و سایر مدیران سازمان‌، عامل اصلی در تحقق نیافتن هم راستایی استراتژیک شناخته شده است.


مدل مفهومی

 

یک مدل مفهومی برای شناسایی عوامل موثر بر کیفیت برنامه ریزی استراتژیک IS/IT به عنوان مبنای کار ، ارائه شده است. عوامل موثر بر موفقیت برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات و سیستم‌های اطلاعاتی، شامل عوامل سازمانی و ابعاد استراتژیک IS/IT است و کیفیت برنامه ریزی استراتژیک می تواند از عوامل سازمانی متاثر شود که این تاثیر به واسطه ابعاد برنامه ریزی استراتژیک IS/IT صورت می‌پذیرد. ابعاد برنامه ریزی استراتژیک IS/IT، شامل هم راستایی استراتژیک در برنامه ریزی تجاری و برنامه ریزی IS/IT، و ارزیابی محیطی است.


عوامل سازمانی

عوامل سازمانی شناسایی شده عبارتند از :

الف - مدیریت دانش

 

در خلال فرایند برنامه ریزی استراتژیک IS/IT، چهار دسته دانش باید با هم منسجم شوند که عبارتند از:دانش تجاری، دانش خاص سازمانی، دانش IS/IT و توانمندیهای مدیریتی. به عبارت دیگر فرایند برنامه ریزی استراتژیک IS/IT نیازمند دانش افراد مختلف سازمان است مثل CIO,CEO,CFO و... .

نامبیسان و همکاران (1999) نشان دادند که یکسری مکانیزمهای سازمانی وجود دارد که می‌توان از آن برای تسهیم و انتقال دانش در سازمان استفاده کرد، مثل کمیته راهبری فناوری اطلاعات و تیم استراتژیک فناوری اطلاعات – سیستم‌های اطلاعاتی.


ب - ارتباط CIO و CEO

 

طبق مطالعات انجام شده توسط تای و فلپس (2000) یکی از عـوامل شکست پروژه های فناوری اطلاعات ، تعـــــارض بین CIO) Chief Information Officer) و CEO) Chief Executive Officer ) است. که این تعارض ناشی از اختلافات نگرشی در زمینه فناوری اطلاعات و مباحث سازمانی است. ارتباط نامناسب بین مدیران سیستم‌های اطلاعاتی با مدیران ارشد سازمان دال بر نامناسب بودن برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی موجود در سازمان است. ارتباط مناسب بین این دو، می‌تواند باعث هم راستایی استراتژیک و موفقیت در استفاده استراتژیک از سیستم‌های اطلاعاتی شود.

بنابراین لازم است که مدیران ارشد سازمان آگاهی لازم را در زمینه منافع فناوری اطلاعات داشته باشند و مدیران سیستم‌های اطلاعاتی هم باید اهداف تجاری سازمانشان را بخوبی درک کنند تا بتوانند به موقع فرصتها و تهدیدات را شناسایی کنند.

 

ج - هماهنگی و تعامل بین ذی‌نفعان از فرایند IT/ISSP

 

تعامل، عملکرد گروهی را متاثر می‌کند و هماهنگی عامل کلیدی در موفقیت کار گروهی است. در فرایند برنامه ریزی استراتژیک IS/IT گروههای ذی‌نفع به هم وابسته‌اند و هر کدام وظایف خاص خودشان را انجام می‌دهند. بنابراین برای دستیابی به اهداف برنامه ریزی و اطمینان از اینکه برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی مطابق انتظارات اجرا شده، مستلزم هماهنگی موثر سازمانی است. تعامل مستمر بین گروههای ذی‌نفع از فرایند برنامه ریزی استراتژیک IS/IT باعث دستیابی آنها به یک چارچوب مشترک می‌شود که این امر منجر به برقراری ثبات درونی و اعتبار خارجی در خروجیهای حاصل از برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی است.


د - مدیریت تغییرات

 

 تغییر سازمانی عامل مهم برای تسهیل تغییر و بهبود ساختار سازمانی، فرهنگ ، وظایف، پرسنل و مهارتهای کاری است. تغییرات سازمانی می‌تواند متاثر از عوامل مختلف داخلی و خارجی باشد که بعضی از تغییرات قابل کنترل و برنامه ریزی شده و برخی غیر قابل کنترل هستند. معرفی فناوری اطلاعات و سیستم‌های اطلاعاتی در سازمان نیز مستلزم تغییرات شایان ذکر سازمانی است تا بتواند بستر لازم برای استفاده از این ابزار نوین را در پشتیبانی از اهداف تجاری سازمان فراهم کند.

دلیل موفق نشدن بسیاری از کسب و کارها در پیاده سازی متدولوژی‌های برنامه ریزی استراتژیک IS/IT ، نادیده گرفتن تغییرات سازمانی ناشی از آن است که برای کاهش مقاومت در برابر تغییر ، فرایند IT/ISSP نه تنها باید شامل استراتژی‌های تجاری و کنترل مدیریت باشد، بلکه باید «مدیریت تغییر» را هم در پیاده سازی چارچوبهای برنامه ریزی استراتژیک IS/IT مد نظر قرار دهد.

مدیریت تغییر می‌تواند شامل مباحث متفاوتی باشد، مثل: تغییر در فرهنگ سازمانی، تغییر در الگوی ارتباطات میان مدیران مختلف سازمان، تغییر در نحوه جریانهای کاری، تغییرات ناشی از مهندسی مجدد فرایندها و.. .


ه - بلوغ سیستم‌های اطلاعاتی

 

طبق نظر لدرر و ستی (1996) باید در مطالعات مربوط به برنامه ریزی استراتژیک سیستم‌های اطلاعاتی ، تخصص سازمانی در برنامه ریزی استراتژیک IS/IT و بلوغ سازمانی در بهره مندی از فناوری اطلاعات‌، مد نظر قرار گیرد. مطالعات سرپا و ورنر (1998) نشان می‌دهد که یکی از کلیدی ترین مباحث در برنامه ریزی استراتژیک سیستم‌های اطلاعاتی این است که چگونه و به چه نحوی بلوغ فعالیتهای سیستم‌های اطلاعاتی، فرایند برنامه ریزی را متاثر می‌کند. میزان بلوغ فرایند برنامه ریزی استراتژیک IS/IT بستگی به سطح بلوغ فعالیتهای سیستم‌های اطلاعاتی در سازمان و متدولوژی‌های مورد پذیرش برای برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی ، دارد. به عبارت دیگر در سازمانهایی که بلوغ سیستم‌های اطلاعاتی آنها در سطح بالاتری است، مدیران ارشد سازمان اهمیت تصمیمات استراتژیک سیستم‌های اطلاعاتی را بیشتر درک می‌کنند.

 

و - آگاهی مدیران ارشد سازمان از منافع فناوری اطلاعات و تعهد به استفاده استراتژیک از IT
تخصیص منابع یکی از وظایف اصلی مدیران است.

 

 از آنجایی‌که منابع در هر سازمان محدود هستند و از آنجایی‌که سرمایه‌گذاری در زمینه فناوری اطلاعات بسیار هزینه بر است، بسیار مهم است که مدیریت ارشد سازمان راجع به فناوری اطلاعات آگاهی داشته باشد تا بتواند بطور هدفمند پپیشنهادهای مربوط را ارزیابی کند. این دانش درباره فناوری اطلاعات شامل پتانسیل‌ها و محدودیتهای زیرساختار فناوری اطلاعات در سازمان، فعالیتهای IT رقبا و پتانسیل تکنولوژی‌های نوظهور برای کسب و کار سازمان است. همچنین با دانش در مورد فناوری اطلاعات، مدیران ارشد می‌توانند منافع حاصل از سرمایه گذاریهای IT را ارزیابی کنند و همچنین انتظارات واقع بینانه تری نسبت به آنچه فناوری می‌تواند یا نمی‌تواند حاصل کند، ایجاد می‌کند. به عبارت دیگر از این طریق، مدیران می‌توانند به انتظارات واقع بینانه تری در مورد فناوری اطلاعات دست پیدا کنند و تشخیص دهند که فناوری اطلاعات برای تمامی مشکلات سازمان مناسب نیست.

مورد بعد تعهد مدیریت ارشد به استفاده استراتژیک از فناوری اطلاعات است. مدیریت ارشد به طرق مختلف می‌تواند این تعهد را اثبات کند مثل ترفیع موقعیت مدیر سیستم‌های اطلاعاتی بنحوی که او مستقیما به مدیریت ارشد سازمان گزارش دهد ، یا تخصیص منابع کافی و مناسب برای توسعه برنامه های کاربردی فناوری اطلاعات. همچنین مدیریت ارشد می‌تواند یک کمیته سیستم‌های اطلاعاتی تشکیل دهد که عضویت CEO در این کمیته دلیل تعهد اوست و یا هر عامل دیگر که باعث درگیری بیشتر مدیریت ارشد با فعالیتهای برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی شود.

 

ز - آشنایی مدیریت سیستم‌های اطلاعاتی با فرایندها و اهداف تجاری سازمان

 

تئووکینگ (1996) نشان دادند که دانش تجاری مدیر سیستم‌های اطلاعاتی یک عامل کلیدی در تسهیل هم راستایی میان برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی و برنامه ریزی تجاری است. بطوری‌که دانش مدیریت سیستم‌های اطلاعاتی درباره کسب و کار مهم تر از دانش مدیریت ارشد درباره فناوری اطلاعات است. این امر نشاندهنده این نکته مهم است که مدیران سیستم‌های اطلاعاتی نباید فقط بر جنبه تکنیکی سیستم‌های اطلاعاتی تمرکز داشته باشند.


ابعاد برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات :

این بخش از مدل شامل هم راستایی استراتژیک و ارزیابی محیطی است. هم راستایی استراتژیک عبارت است از ارتباط برنامه ریزی تجاری و برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی سازمان. ارزیابی محیطی عبارت است از ارزیابی محیط داخلی و خارجی. ارزیابی محیط داخلی عبارت است از تحلیل مفهومی نقاط ضعف و قوت ، عملکرد گذشته ، دلایل شکست های گذشته و امکان سنجی برنامه ها. ارزیابی محیط خارجی هم عبارت است از تحلیل رویدادها و وقایع اقتصادی، اجتماعی‌، قانونی و محیط فناوری اطلاعات.

 

نتیجه گیری

 

امروزه سازمانها به فناوری اطلاعات صرفا بعنوان ابزاری برای تسهیل فرایندها و اتوماسیون فعالیتها نگاه نمی‌کنند بلکه فناوری اطلاعات و سیستم‌های اطلاعاتی نقش استراتژیک به خود گرفته است و سازمانها سعی می‌کنند از آن برای تحقق استراتژی‌های تجاری خود استفاده کنند. همچنین جو فناوری اطلاعات به گونه ای است که سازمانها ناگزیر به استفاده از آن هستند. در این مقاله در ابتدا یک تقسیم بندی از متدولوژی‌های مختلف برنامه ریزی استراتژیک IS/IT از دیدگاههای مختلف ارایه شد. هم چنین اهمیت و لزوم برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات و سیستم‌های اطلاعاتی مورد بررسی قرار گرفت. علی‌رغم وجود چارچوبهای متفاوت برای برنامه ریزی استراتژیک IS/IT ، در این مقاله سعی شد تا عوامل موثر بر کیفیت برنامه ریزی استراتژیک IS/IT مورد مطالعه قرار گیرد، زیرا کیفیت این فرایند ، کیفیت خروجیهای حاصل از آن‌را نیز متاثر می‌کند.
بحث فناوری اطلاعات و سیستم‌های اطلاعاتی صرفاً یک بحث تکنیکی و فنی نیست، بلکه متاثر از مکانیزمهای مختلف سازمانی است. برنامه ریزی استراتژیک
IS/IT که از مهمترین مباحث در زمینه فناوری اطلاعات است نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این مقاله هفت مکانیزم سازمانی شناسایی شد که این عوامل می‌توانند به واسطه تاثیری که روی ابعاد برنامه ریزی استراتژیک IS/IT دارند، کیفیت این فرایند را تحت تاثیر قرار دهند. ابعاد برنامه ریزی استراتژیک IS/IT شامل هم راستایی استراتژیک برنامه ریزی تجاری و برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی و ارزیابی محیطی است. نهایتا به این نتیجه رسیدیم که بالا بودن کیفیت برنامه ریزی استراتژیک IS/IT به معنای تحقق اهداف برنامه ریزی است که این همانا اثربخشی برنامه ریزی استراتژیک IS/IT است.

 

 

 

منابع :

 

[1] Anand, V., Manz, C.C. and Glick, W.H. (1998), ``An organizational memory approach to information management’’, Academy of Management Review, Vol. 23 No. 4, pp. 796-809.
[
2] Armestrong, C.P.,Sambamurthy,V. (1996),” creating business value through information technology : the effects of chief information officer and top management team characteristics”, Proceeding of the 17th international conference on information systems,16-18 December , Cleveland,ohaio,pp.195-208
[
3] Bai,R.j.,Lee,G.G(2003),” organizational Factor influencing the quality of the IS/IT strategic planning processindustrial Management and Data systems ,vol.103 No.8, pp.622-632.
[
4] Baker, B. (1995) ``the role of feedback in assessing information systems strategic planning effectiveness’’, Journal of Strategic Information Systems, Vol. 4 No. 1, pp. 61-80
[
5] Basu,v., Hartono, E., lederer , A.L., sethi, v.(2002),”the impact of organizational commitment, senior management involvement and team involvement on strategic information systems planning” , Information and Management , vol.39, pp.513-524.

[6] http://its.co.ir-http://www.ketabeavval.ir-http://internetmarketing.ir-http://www.itfs.ir-http://itanalyze.ir

barzegar@ccwmagazine.com -www.bashgah.net.